سلام
این هم یه شعر دیگه در باره سادیان امیدوارم سرحالتون بیاره
بیا بشنو حدیث سادیانی
که برگردی زپیری برجوانی
بهشت کوچکی روی زمین است
انارش سرخ و رنگش آتشین است
نه در دارد نه دیواری به باغش
جهانگردان همه گیرند سراغش
درخت میوه با آب روانش
جهانی محو نام و هم نشانش
شهیدانی بدینجا خفته در خاک
که نور از قبرشان تابد به افلاک
به کوه اشک سر برده به افلاک
کزاینجا دور باشد چشم ناپاک
علی آقا طالبی سادیانی